همانطور که میدانید ب.ز میلیاردر معروف در بازداشت به سر میبرد و همه دوست دارند بدانند که شرایط نگهداری او در زندان چگونه است.یکی ازمسئولان که خودش را منبع آگاه معرفی کرد، گفت: «شرایط محل نگهداری میلیاردر زندانی مانند همه زندانیان انفرادی، در یک اتاق 12 متری و یک چشمه است که برای فرد بازداشت شده مشکلی به وجود نیاید.» ای بابا ما این همه درخواست آب داشتیم و حالا برای میلیاردر معروف چشمه خصوصی در نظر گرفته اند که هر وقت نیاز داشت از آبش بخورد و مشکلی برایش به وجود نیاید؟
اصلا همین را که فهمیدیم بیخیال منابع آگاه شدیم و رفتیم سراغ منابع ناآگاه. در همین راستا یک منبع ناآگاه گفت: «ب.ز اولین بارش نیست که به زندان میرود و دفعه اول بدون اینکه خوابی را تعبیر کند تبدیل به عزیز ایران شد. حالا شلوار شیرازی پوشیده و دور بند میچرخد و هر کسی که پررو بازی در بیاورد را آویزان میکند و پوستش را میکند و برای تولید چرم به کشورهای همسایه صادر میکند.»
همین منبع ناآگاه اشاره کرد: «البته روایت دیگری وجود دارد که میگوید راننده رئیس زندان شده و صبح قبل از خروس خوان رئیس را میآورد و شب بعد از بوق سگ رئیس را برمیگرداند. بین این زمان نیز که رئیس با او کاری ندارد به مسافرکشی مشغول است تا حقوق ماهانه 29 میلیارد تومان کارمندان و کارگرانش عقب نیفتد.»یک منبع آب نیز گفت: «ب.ز تبدیل به مسئول خرید زندان شده و حتی در آمدش بیشتر از قبل است و اصلا دوست ندارد از زندان خارج شود.»یک منبع فیسبوک نیز اشاره کرد:«خودم دیدم که شلوار سفید پوشیده بود و حرکات منشوری ترکمنی انجام میداد و شاباش میگرفت.» در اینجا که منابع تمام شده بودند یکی از بشکههای ذخایر نفتی گفت: «ب.ز سفارش ساخت یک باب زندان در کنار دریا را داده است و اگر همین روزها دیدید خوانندههای زیر زمینی دستگیر شدند بدانید سفارش موسیقی زنده داده است. در ضمن از امروز دست به اعتصاب غذا زده و جز جوجه کباب و چنجه چیز دیگری نمیخورد!»
البته از آنجایی که ما دلمان کوچک است و طاقت زندانی شدن کسی را نداریم، آن هم کسی که وثیقه ندارد که آزاد شود، اعلام میکنیم کاری به حکم نداریم که حکم روی کاغذ مال محکمه است حتی حکم دویست هزارتومنی.گلریزون میکنیم واسه کسی که آزاد شه از این چاردیواری که همه دنیا چهار دیواریه. البته چندتا هواپیما و یک سری بانک و کلی شرکت هم کنارش هست که چشم گاوه.یه مردکه واسه جیبش کلی پول تدارک دیده، وجدانش بالاتر از این پولاست که نفتیه! سلامتی باغبونی که ته باغ رو دیده، سلامتی میدون آزادی، سلامتی زندونیهای پر ملاقاتی...
در خبرها خواندیم قاسم علی لویی غیورمردی که به تنهایی و حالا نمیگوییم بدون دخالت دست اما بدون هیچ کمکی توانسته صاحب 19 فرزند شود، حالا از مسئولان کمک خواسته و آنها را تهدید کرده که اگر وضع مالیاش سر و سامان پیدا نکند از ادامه تحصیل فرزندانش جلوگیری میکند. به همین بهانه با این تولید کننده برتر کشور گپی زدیم و به گفتوگو نشستیم.
ما: آقا قاسم سلام. اینجا چیکار میکنی؟
قاسم: کجا باید باشم؟
ما: شما الان باید روی دوچرخه در حال رکاب زدن تو دشت و صحرا باشی.
قاسم: نه بابا اون یک هیاهوی رسانه ای بیش نبود!
ما: میشه به ما بگی چه جوری 19 تا بچه آوردی؟
قاسم: با دعای خیر مردم و تلاش مسئولان.
ما: نه جدی!
قاسم: نشون بدم؟
ما: نه قربونت.
قاسم: نه بذار نشون بدم.
قاسم با شتاب از جایش بلند میشود. ما دستش را میگیریم و قسمش میدهیم. قاسم با قدرت دست ما را میگیرد و با چشمانی پر از شور و امید به ما نزدیک میشود. ما وحشت زده به دیوار میچسبیم. او از تاقچه پشت سر ما تابلوی عکسی بر میدارد و مینشیند.
قاسم: چرا عرق کردی؟ عکس بچهها رو میخواستم نشونت بدم.
ما: آهان... ولی لحظات سختی بود قاسم. بهعنوان سوال بعدی اگه اون بیلبوردهایی که ما دیدیم درست باشه الان شما نباید مشکل مالی چندانی داشته باشید. همینطوره؟
قاسم: اتفاقا ما مشکل مالی داریم، هشت سال تمام آقای احمدینژاد به ما جو میداد و میگفت یارانهها سه برابر میشه، ما هم شهرستانی ساده، تهییج میشدیم و شبانهروز کار میکردیم. ولی بعدا گفتن همین یارانه رو هم نمیدیم.
ما: مگه بچهها کار نمیکنن؟
قاسم: نه بابا بیکارن. فقط 5 تاشون قالیباف هستن.
ما: به جای این 5 تا قالیباف اگه یه بابک زنجانی داشتی الان وضعت این نبود.
قاسم: اتفاقا خیلی به خانم گفتم موقع بارداری چیزهای مقوی بخور که بچه ویژه خوار دربیاد. گوش نکرد.
ما: حالا خدا رو شکر کن که 5 تا قالیباف داری. اگه به جای قالیباف 5 تا محسن رضایی میرقائد داشتی که هر چهار سال باید هزینه انتخابات شون رو هم میدادی!
قاسم: خدا رو شکر.
ما: شنیدم مسئولان رو تهدید کردی که نمیذارم بچههام درس بخونن؟
قاسم (محکم): بله!
ما: ولی کور خوندی. مسئولان ما آگاه تر از این حرفها هستن.
قاسم: یعنی کمک نمیکنن؟
ما: البته مسئولان ما چیزی ندارن که بخوان به تو کمک کنن. قدیما یه کارت هدیه میگرفتن که اونم پخش میکردن بین امثال من و تو. منظورم اینه که مسئولان این تهدید تو رو تبدیل به فرصت میکنن!
قاسم: چطوری؟
ما: ببین تو اگه بچههات رو بفرستی مدرسه، میان ازت فیلم میگیرن که فرزند زیاد مانع تحصیل نیست. اگه بچههات رو نفرستی مدرسه، دو راه داری؛ یا باید بیاری پیش خودت که سر زمین کار کنن، در این صورت مسئولان میان ازت فیلم میگیرن و با عنوان خانواده شاد و با نشاط 19 نفری واسه ملت پخش میکنن. یا مجبوری برای کم شدن نونخورها یکییکی بفرستیشون خونه بخت. که در این حالت هم تو یک شکست خوردهای! چون میان ازت فیلم میگیرن و میگن قاسم با آوردن 19 فرزند و فراهم آوردن ازدواج زودهنگام آنها، بار دیگر بر عقیده کسانی که تحت تاثیر القائات غرب میگویند به دلیل مشکلات مالی نمیتوانیم ازدواج کنیم خط بطلان کشید.
قاسم دهانش از این حجم زیرکی مسئولان عین کروکودیل باز مانده بود و همینجور ما را نگاه میکرد. تا این که همسرش زیرزیرکی به حرفهای ما خندید و قاسم که از عقیم ماندن تهدیدش عصبانی شده بود نگاهش را از ما برگرداند و به همسرش چشمغره رفت. ما که دیدیم اوضاع وخیم است زود خداحافظی کردیم و به دفتر روزنامه برگشتیم، تا گزارشی دیگر، فرزندآور باشید و دیگران را هم... ئه! چی میگفتن؟ آهان، شاد باشید و دیگران را هم شاد کنید.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 22,نوامبر,2024